سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

فرشته های قلبم

!!!!!!!!!!!!!!!

سلام ببخشید از فرداش خونه تکونی رو شروع کردیم سینا هم که فضول تازه دیشب چنگال رو فرو کرد تو گوش ابجیش اونم گریه کرد اخه خیلی دردش اومده بود تازه امروز صبح هم باشونه زد کنار چشمش این  همه ابجیش دوسش داره ببین فضول چی کار میکنه خلاصه ابجیشو اذیت کرد و مامانی هم تو تمیز کردن اشپز خونه که خیلی ولی خیلی جیگر میخنده از سلام گفتن باهاش تا خداحافظی کردن باهاش هرچه با باهالی بگی از خنده قش میکنه تازه وقتی صدای جارو که میاد دیگه قش میره الان ازش عکس نگرفتم ولی برای عید دمیگیرم راستی این اخرین پستم تو سال 90 عید همتون مبارک ایشاالله همتون در کنار خونواده و نی نی هاتون  سال باشید بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای ...
29 اسفند 1390

عشقم یه ساله شده

امرررررررررررررررررررررررررررررررروز تولده عشقمه فضولی که وقتی رو پله مبل میزاریم رو مبل پتی میزاریم میره بالا که لامپ خاموش کنه بابا ایول فضول امروز گلم یه سالش شده یعنی 365 روزه که زندگی کرده ایشاالله صد سال زنده باشه امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروز براش ماشین کنترلی گرفتم اینقدر خوشمله بازم عکس میزتارم عکسا تو پست بعدی تقدیم به تو باعشق فراون همه ذوق کردن عشقم شده ساله فقط تقدیم به تو :زیبا ترین سلام دنیا طلوع خورشید است ان را بدون غروبش تقدیمت میکنم(تولدت مبارک) شادی کنین دست دست دست دست   چشم حسودا بترکه تا پستی بعدی راجب همین موضوع بـــــــــــــــــــــــــــــــ...
8 اسفند 1390

شیطونی های عسل مامان

امروز سینا جون یازده ماهو شش روزشه و قشنگ میتونه راه بره ،شروع راه رفتنش ١١ ماهو دوروزش بود، گل پسر مامان خیلی شیطون شده اون عاشق اشپز خونست میره زیر میز ناهار خوری و صندلی هارو می ندازه یا جابه جا یا میره سر کابینت ،وسایل توی کابینت رو میریزه پشت یخچال میره اینقد باید بهش بگی جیز تا دست بکشه  پشتی رو می اندازه و از اون میره بالا تا وسایل روی کابینت رو میریزه پسمل مامان 4 تا بالا و 4 تا پایین دندون داره که یه بار وقتی داشت ابجی سجده میرفت طوری گازش کند که اگه نیم میلیمتر دیگه بیشتر فشار میداد راحت خون میومد الان اینجا15 سانت برف باریده سینا که خواب بود ابجیشو حسابی بردیم برف بازی اینقدر کیف دااااد قراره فردا گلی پسملو هم ببریم برف...
28 بهمن 1390

خاطرات روزانه

پسر ناز مامان امروز 11ماهو20روزشه. 10 روز دیگه تولد یک سالگیش  مامان قربونش بره دیگه خوب میتونه راه بره و کمتر چهار دستو پا میره. چند روز پیش با آبجی جون و بابای رفتیم برا ناردونه پسر کفش گرفتیم وقتی اومدیم خونه پاش کردیم میترسید با کفشاش راه بره و گریه میکردمجبور شدیم کفشاشو در بیاریم امیدوارم به کفشاش عادت کنه بخاطر همین فعلا پاش نمکنیم. دور دونه مامانی خیلی شیطون شده و تازگی یاد گرفته از مبلا بالا بره وبره رو پله ها,ولی نمیتونه بیاد پایین,اگه مراقبش نباشیم حتما یه بلایی سر خودش میاره. عشق مامانی من تو و آبجی رو خیلی خیلی دوست دارم شما تنها بهونه برا زندگیم هستین, وقتی به صورت زیبات نگاه میکنم ومعصومییت و پاکی بچگی رو تو صورتت می...
28 بهمن 1390

دور دونه مامان وایمیسته

دور دونه مامان در ٩ماه ٨روزگی میتونست تا بیست ثانیه به ایسته و امروز که ١٤ دی ماه یعنی ١٠ ماهو ٦روزشه میتونه بخوبی وایسته  و یک قدم برداره. وقتی دستشو میگیری تاتی میبریش راه میره
14 دی 1390